برای اولین بار بود که به مشهد اردحال رفتم وداستان این اما زاده بزرگوار راشنیدم خیلیهای دیگر هم بودند اولین زیارتشون بود .نماز ظهر را اقتدا به یک روحانی عرب زبان کردیم این آقا خودش هم مسافر بود نماز را شکسته خواند اما مکبر وکسی که بین نماز ظهر وعصر دعا خواند نمیدانید چه لحن موثر وعرفانی داشت فضا بسیار آرامبخش بودسهراب سپهری را هم زیارت کردم لختی کنار مزارش نشستم خیلی ها بی تفاوت میگذشتند زیاد به چشم نمی آمد به او گفتم توکجایی . فصل بیداری .پرواز کبوترهارا توندیدی نشنیدی سهراب شاعر عصر ما غزلش شهدوشکر میریزد غم واندوه درآن نا پیداست
وجهان زیر پرو بال ماست توکجایی سهراب توکجایی سهراب
اثر صدیقه اژ ه ای
مدیر وبلاگ تسنیم